از حرم تا قتلگه، با شور جانبازي دويدم آنچنان دل بُرد از من بانگ هل من ناصر تو كاستينم را ز دست عمهام زينب كشيدم فرصتي نيكو ز هل من ناصرت آمد بهدستم تو كَرم كردي كه من در قُلزُم خون آرميدم
من ماه مجتبايم، سرباز كربلايم قرباني حسين و، جانباز نينوايم گشته چو مير لشگر، دستم جدا زپيكر من اقتدا كنم بر، عمّوي با وفايم شد دست من چو سقا، آخر فداي مولا اين دست كوچكم را، من هديه مينمايم