یا علی اکبر (ع)
ارباب زاده اي كه خود ارباب عالم است
در چهره اش جمال پيمبر مجسم است
نور است نور محض زجنس پيامبر
هر چه بگويم از منش و منطقش كم است
نامش علي نهاده به كوري دشمنان
ارباب ما حسين كه ارباب عالم است
اعمال امشب است در مفاتيح عاشقي
مستي كنيد ، جام و مي اش هم فراهم است
مجنون خويش كرده و ليلاي ما شده
از شوق اوست ديده اگر پر زشبنم است
حالا خبر دهيد گدايان شهر را
پايان مستمندي و فرجام ماتم است
اصلا نه جاي شك و شبه اَست و سوال
پر مي كنند كيسه هاي تهي را – مسلّم است
اين المفر لشگريان مي رسد به گوش
غرش كه مي كند و چهره درهم است
اما چرا در شب ميلاد حضرتش
حال و هواي اين غزلم چون محرم است ؟
در بين روضه هاي غمش آتشم زدند
آن روضه اي كه در لهوف و مقرم است
آن روضه اي كه خواند قطعه قطعه اش
با ديدنش قامت باباي او خم است
*
مي چيد قطعه هاي بدن را كنار هم
مي گفت یا علي بعد تو دنيا جهنم است
|