دشمن زکینه مشک آبم را دریده
آبی نمانده در برم جز اشک دیده
افتاده از پیکر حسین(ع) جان هر دو دستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
**********
آتش به قلب زار من شعله کشیده
آبی نمانده در برم جز اشک دیده
افتاده از پیکر حسین(ع) جان هر دو دستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
**********
چشمان من گردیده خون بر حال طفلان
چون انتظارم می کشند با چشم گریان
ازغربت و غم گشته دلهاشان پریشان
**********
شیدا و مجنون از می و جام الستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
خیل صغیران در حرم دلگیر و خسته
دلخوش به مشک آب من جمله نشسته
راه فرات بر روی ما گردیده بسته
**********
من از ازل دل به تو و عشق تو بستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
**********
اصغر(ع) بمیرم، تشنۀ یک جرعه آب است
از گریه ی او اهل خیمه دل کباب است
بی صبر و تاب خفته به دامان رباب است
**********
با قلب خسته، چشم به راه تو نشستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
**********
فریاد طفلان آید از هر سو به گوشم
از داغ طفلان رفته از کف صبر و هوشم
هم ناله با طفلان عطشان در خروشم
**********
از داغ طفلان، صبر من رفته زدستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
گردیده از داغ صغیران دیده ام تر
قحطی آب و گریه ی بی تاب اصغر(ع)
آه ای خدا چشم یتیمان مانده بر در
**********
از داغ طفلان حرم از پا نشستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
**********
بی تاب آبند در حرم گلهای زهرا
گردیده خون از داغ طفلان قلب دریا
وای از جفا و کینه ی این قوم اعدا
**********
من که دل جز مهر تو بر کس نبستم
از روی طفلان حرم شرمنده هستم(2)
**********