دلم خونه ، دلم خون ايهاالناس (2) پريشونم ، پريشون ايهاالناس (2) شب تاريك و نخلستون و غربت يه كيسه نون و يك مشك محبت سحر محراب با شمشير ميگفت چه كردي با علي اي بيمروت (2)
دور از حريم وصلت گل رنگ و بو ندارد سرچشمة طراوت آبي به جو ندارد از آتش فراقت، ديگر نمانده طاقت آي شماهايي كه دلاتون داغداره، شماهايي كه سينههاتون سوختس، شماهايي كه دلاتون تنگ آقاتونه، به به، قربون عاشقايي برم كه همه جوره عاشق آقاشونن.
نگار من به كجايي دلم گرفته بهانه بده بده به گدايت، زخانهات تونشانه بيا بيا تو اميدم، به خوبي تو نديدم ز غير تو چو بريدم، شدم گداي شبانه به اذن فاطمه از رب، بيا بيا گل زينب بيا بيا تو به كعبه، توئي تو صاحب خانه
من كه مشتاق به يك ديدارم چشم بر ساحت قدست دارم « آقا جونم ديگه امشب بيواسطه اومديم با تو حرف بزنيم، امشب محتاج به دربون و پيشوا نيستيم، مستقيم اگه اساعة ادب نباشه، ميخوايم خودمون باهات حرف بزنيم »
يا ابن طه يا ابن ياسين يا ابن نور كِي شود از كعبه بنمايي ظهور يا ابن طه كِي زِ يُمن مقدمت ميشود چشم عدويت جمله كور يا ابن طه اي صفاي زندگي دفعهاي از منزل ما كن عبور يه سَري به كلبة خراب ما بزن، آقا ما غريبم آقا جون.
روز را در انتظار ديدنت شب ميكنم شب كه شد تا صبح از هجران تو تب ميكنم نيمة شب در هواي ديدن رخسار تو از شراب اشك، چشمم را لبالب ميكنم من به اين نيت كه يك شب ميهمان من شوي خانة دل را براي تو مرتّب ميكنم
روي به هر سو كنم چشم دلم سوي توست جنت اعلاي من خاك سرِ كوي توست خلقْ قيامت كنند گر تو قيامي كني محشر كبري همان قامت دلجوي توست هر كه خدا را شناخت، دور تو گرديد و گفت روي تو روي خداست، روي خدا روي توست خوش به حال اونايي كه الان تو حرم عموي غريبتن،
اگر از مجلس جدّ غريبت مرا سازي جدا بيچاره گردم اگر از اين درِ خانه براني به جان فاطمه آواره گردم آقا جونم، مثل امشبي و اين مراسماتي برا من بهونن كه بيام زير درگاه خدا، از خدا
به سويت دويدم كه بويم تو را حضورت رسيدم كه بوسم تو را ولي چون رسيدم، تو را من نديدم، گل فاطمه زهجــرت خميــدم، چه آهي كشيدم، گل فاطمه چه باشد كه مولا ببينم تو را نوازش نمايي زلطفت مرا
آن ندايي كه حل مشكلهاست در زمانه نداي يا مهدي است دشمنش خوار و زار هر دو سراست رستگار است هركه با مهدي است آن امامي كه مادرش بزدند بين بازار و كوچهها مهدي است