جاده و اسب مهياست بيا تا برويم كربلا منتظر ماست بيا تا برويم ايستاده است به تفسير قيامت زينب آن سوي واقعه پيداست بيا تا برويم خاك در خون خدا ميشكفد ميبالد آسمان غرق تماشاست بيا تا برويم
گفتم كجا؟ گفتا بهخون، گفتم چه وقت؟ گفتا كنون گفتم سبب؟ گفتا جنون، گفتم مرو، خنديد و رفت گفتم كه بُد؟ گفتا كه يار، گفتم چه بُد؟ گفتا قرار گفتم چه زد؟ گفتا شرار، گفتم بمان، نشنيد و رفت آندم بريدم من از حسين دل، كامد بهميدان شمر سيهدل او ميدويد و من ميدويدم، او رو به مقتل من سوي قاتل
اين كشتة فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست اين نخل تر كزآنش جان سوز تشنگي دود از زمين رسانده به گردون حسين توست اين ماهي فتاده به درياي خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست
خاك ميگويد حسين افلاك ميگويد حسين هر كسي كه خورده شير پاك ميگويد حسين صبر ميگويد حسين بيصبر ميگويد حسين پيكر من در ميان قبر ميگويد حسين يار ميگويد حسين دلدار ميگويد حسين فاطمه بين در و ديوار ميگويد حسين نار ميگويد حسين ذوالنّار ميگويد حسين
اي تربت گمگشتهات، زهرا يا زهرا دارالسلام انبيا، زهرا يا زهرا صحن بقيع خلوتت، زهرا يا زهرا بيت الحرام انبيا، زهرا يا زهرا تنها نه مام احمدي، زهرا يا زهرا مام تمام انبيا، زهرا يا زهرا
نميتونم روي خاكا، گلم رو پرپر ببينم نميدوني، چقد سخته، تو رو تو بستر ببينم اي شاخهي نيلوفرم، حرفي بزن من حيدرم يار نه ساله، دل مَكن از من، ما هنوز خيلي جوونيم
گفت بايد عشق را باور كني، گفتم به چشم خون دل لبريز در ساغر كني، گفتم به چشم گفت بايد غم چنان گيرد گريبان تو را تا كه هستي هديه بر داور كني، گفتم به چشم